ذهنِ حسابگر یا حسابگریِ ذهنی!
حسابداری به واسطۀ ذهن، مبحث کاربردی و جالبی در اقتصاد رفتاری است.
زهرا میخواهد یک موبایل جدید بخرد. از نظر او ۴ میلیون تومان برای گوشی خیلی زیاد است، با ناراحتی گوشی را تهیه میکند و به خانه میآید. او نگران است که مبادا کالا را گران خریده باشد. اما متوجه میشود که قیمتها بالا رفته و همان گوشی، الان بیش از ۱۰ میلیون میارزد. او که از خرید خود ناراحت بود، الان خیلی هم راضی است.
سعید میخواهد یک لپتاپ را از آلمان به قیمت ۲۷۵۰ یورو خریداری کند. متوجه میشود که این لپتاپ در ایران ۲۷۲۰ یورو است. برای ۳۰ یورو ارزانتر، منتظر نمیماند و لپتاپ را همانجا میخرد. او همچنین میتواند یک ماوس را که در آلمان ۴۰ یورو قیمت دارد، در ایران ۱۰ یورو بخرد. صبر میکند تا ماوس را از ایران، ۳۰ یورو ارزانتر بگیرد.
امین میخواهد به تئاتر برود. روز قبل، ۲۰۰ هزار تومان برای خرید بلیت داده است. اما امروز بلیت را گم میکند. او حاضر نیست دوباره بلیت بخرد. اکرم میخواهد به تئاتر برود. او امروز صبح ۲۰۰ هزار تومان در بورس ضرر کرده است. بعدازظهر، بدون در نظر گرفتن ۲۰۰ هزار تومان زیان، بلیت را تهیه میکند.
به نادر ۱۰ میلیون تومان ارث رسیده است، او این پول را به سادگی خرج میکند. سیمین ۱۰ میلیارد تومان ارث دریافت کرده و قصد دارد تمام این پول را سرمایهگذاری کند.
همانطور که میبینید، تمام این افراد، به پول نگاهی مطلق ندارند. اینطور نیست که قاعدهای مشخص داشته باشند که مثلا همیشه کالایی را بخرند که ۳۰ یورو ارزانتر است، یا در روزی که ۲۰۰ هزار تومان زیان داشتهاند به تماشای تئاتر نروند و حتما سهم خود از ارث را سرمایهگذاری کنند. آنها درگیر خطایی ذهنی هستند به اسم حسابداری ذهنی یا Mental Accounting.